سارای ناناز من سارای ناناز من ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

سارای ناز من

بهشت...

مادرم ميگفت تا مادر نشوی حس آن را نداني .... و چه كودكانه پرسيدم من : كه چرا بهشت زير پاي توست؟ ياد دارم كه چقدر او خنديد سپس او گفت: بهشت هديه اي بود از خدا ... برای  من وقتی تو را در دل داشتم بهشت در دستانم بود و تو در جانم و روزی که تو چشم به جهان گشودی بهشت را با تمام بزرگی بر زمین نهادم و تو را عاشقانه در آغوش کشیدم فرزندم آری برای همین است که می گویند بهشت زیر پای مادران است...
19 اسفند 1391

سونوی ان تی

سلام عشق مامان جات خوبه فدات شم؟؟؟؟؟؟؟ عزیزمی ... از روزی که رفتم سونو و توی مانیتور حرکتات رو دیدم دلم همش برات تنگ میشه. روز شنبه 5  اسفند من و تو و بابایی رفتیم مشهد برای سونوی ان تی، حالا بماند که از استرس تمام بدنم سرد شده بود و حالم خیلی بد بود. ساعت 3ونیم رسیدیم مطب دکتر و رفتیم نوبت گرفتیم من نفر 7بودم .منتظر موندم تا نوبتم بشه حدود 4و15 دقیقه اسممو صدا زدن و من اون لحظه فقط ذکر میگفتم و برا سلامتی شما دعا میکردم. خیلی استرس داشتم.اماده شدم و دکتر دستگاه رو گذاشت .ازش پرسیدم سالمه ؟یه کم مکث کرد و گفت اره صحیح و سالمه کلی هم داره کیف میکنه اون تو بعدشم شما رو نشونم داد وقتی دیدمت قند توی دلم اب شد انگار اون لحظه تموم دنی...
14 اسفند 1391
1